سوگلسوگل، تا این لحظه: 15 سال و 9 ماه و 11 روز سن داره

پرواز در اوج

خانه تکانی

امروز روز تعطیلم بود گفتم یه کم کارای عیدمو انجام بدم تابعداز ظهر وبعدبشینم سردرس هام آخه فردا امتحان دارم خلاصه اول رفتم تواتاق بچه ها حسابی تمیز کردم سپیده که مدرسه بود سوگلم براخودش بازی میکرد شروع کردم به جاروکشیدن که سیم جارو کشیده شد وجارو خاموش شد هرکاری کردم روشن نشد که نشد منم چون ازبرق میترسم اصلا جرات نکردم دیگه دست بزنم سیمش دوتا جرقه زد منم که ترسو خلاصه گذاشتمش براهمسری که اومد درستش کنه رفتم تو اتاق خودمون تمام کمدرو ریختم بیرون شروع کردم به تمیز کردنسرگرم کاربودم که تلفن زنگ زد ازآموزشگاه زبان بود برای ساعت۴.۵برام کلاس گذاشته بودن که باید میرفتم تقریبا کار کمدها تموم شده بودکه سوگل اومد نقاشیشو نشونم بده که دیدم وای رفته...
27 بهمن 1389

بدون عنوان

امروز این وبلاگو درست کردم برای ثبت خاطرات شما عزیزانم امیدوارم یه روزی که این وبلاگو میخونید به خودتون وزندگی قشنگتون افتخار کنید. من هنوز نمیدونم چطور باید بنویسم ولی قول میدم زودی یاد بگیرم ...
26 بهمن 1389
1